استان آذربایجان شرقی به دلیل واقع شدن در محل اتصال دو رشته کوه مهم و اصلی ایران، یعنی البرز و زاگرس در ردیف مناطق کوهستانی به شمار می آید که دارای هفت واحد کوهستانی به شرح ذیل است:
۱- رشتهکوه قرهداغ ارسباران: شمالیترین واحد کوهستانی استان بوده و از دیوان داغ آغاز و به درهرود منتهی میگردد.
۲- رشتهکوه قوشهداغ: از جنوب قرهداغ شروع شده و به سبلان ختم میشود.
۳– توده آتشفشانی سبلان : با ارتفاع ۴,۸۱۱ متر مرز مشترک میان استان های آذربایجان شرقی و اردبیل است.
۴- رشتهکوههای میشو و مورو : از غرب و مرکز استان شروع شده و تا ارتفاعات عون بن علی و شبلی ادامه می یابد.
۵- رشتهکوه بزقوش : با ارتفاع ۳,۳۰۳ متر، مرز بین شهرستانهای میانه و سراب به شمار می آید.
۶- توده آتشفشانی سهند : با ارتفاع ۳,۷۰۷ متردر جنوب تبریز بلندترین قله استان آذربایجان شرقی است.
۷– در آخر، هفتمین رشتهکوه این استان اربط یا تخت سلیمان می باشد که از دامنههای جنوبی سهند شروع شده و به سمت جنوب امتداد مییابد.
این استان به دلیل قرار گرفتن در منطقه کوهستانی دارای آب و هوای سرد و خشک کوهستانی بوده و از حیث تقسیم بندی اقلیمی جزو مناطق نیمه خشک کشور به حساب می آید. با این وجود تنوع موقعیت جغرافیای در منطقه باعث به وجود آمدن اقلیم های متفاوتی شده است که همواره تحت تاثیر بادهای سرد شمالی سیبری، بادهای مرطوب دریای سیاه، دریای مدیترانه و اقیانوس اطلس قرار دارد. از دیگر مشخصات آب و هوایی این استان می توان به وزش بادهای محلی اشاره کرد که علت آن قرارگرفتن کوهستان های بلند و دریاچه های ارومیه و خزر است که دشت ها و جلگه ها این منطقه را تحت تأثیر قرار می دهد.
باستان شناسان معتقدند آذربایجان و سرزمین های هموار آن در اوایل هزاره نخست پیش از میلاد محل سکونت سه گروه نژادی بوده که این سه گروه عبارتند از:گروهی از طوایف و اقوام بومی محلی که در اصطلاح به آنان «آسیانی» گفته می شد. گروه دوم، مردم سامی نژادی بودند که دست کم از هزاره دوم پیش از میلاد، توسط آشوریان به صورت برده و اسیر از سرزمین های سوریه، فلسطین و بابل به این منطقه آورده شده اند و عده ی دیگر نیز برای تجارت و زندگی به این سرزمین آمدند. و اما گروه سوم، اقوام آریایی و به ویژه مادها بودند که در نیمه نخست هزاره پیش از میلاد در آذربایجان مستقر شدند و این منطقه را «ماد کوچک» نامیدند.
نام آذربایجان به عقیده برخی از باستان شناسان برگرفته از کلمه «آتورپاتکان» از «آتورپاتن یا آذرپات»، به معنی «آذر پاسدار» یا «نگهبان آتش» است. همچنین آنان معتقدند آذربایجان به دلیل وجود مقدس ترین آتش ایزد افروخته به نام «آذرگشسب» در « باکو» و نیز «شیز مراغه» یا «تخت سلیمان» امروزی، دارای جایگاهی ویژه در آن زمان بود و به همین دلیل آن را «سرزمین آتش» می نامیدند. در مقابل، عده ای نیز وجه تسمیه آذربایجان را مربوط به وجود سرداری به نام «آتروپات» میدانند این گروه بر این باورند، بعد از غلبه اسکندر مقدونیبه ایران در سال ۳۳۱ پیش از میلاد، سرداری به نام «آتورپات» یا «آتروپاتن» در آذربایجان قیام کرد و از اشغال سرزمین، توسط یونانیان ممانعت به عمل آورد که بعدها در پی مرگ اسکندر و علیرغم درگیری و نزاع بین جانشینان وی، آتروپات حاکم منطقه «ماد کوچک» شدو نام این منطقه را به جهت تقدیر از زحمات وی در مقابل بیگانگان به «آتروپاتگان» نامگذاری نمودند نام آتروپاتگان در فارسی میانه آتورپاتکان، در آثار کهن فارسی «آذربادگان» یا «آذربایگان» و در فارسی کنونی آذربایجان نامیده می شود.
اقوام و زبان
محققان حوزه آذربایجان براین باورند که آذربایجان در آغاز محل سکونت انسان های اولیه و خاستگاه اقوام و قبایل ترک زبانی بوده که شروع اقامتشان در تاریکی هزاره ها مانده و جزو ساکنان بومی این سرزمین بشمار می آمدند. آنان معتقدند که این سرزمین همچنین گذرگاه و محل سکونت طوایف ترک زبان کوچ نشین و اقوام مختلفی از مادها، آشوریان، ساسانیان و غیره بوده که در ادوار مختلف به این منطقه آمده و در آن ساکن شده اند.
به عقیده این محققان، زبان ترکی آذربایجانی، شاخه ای از ترکی اوغوزاز گروه زبانهای ترک تبار آلتاییبود که خاستگاه اصلی آنان استپهای جنوب سیبری بوده و گویندگان آن را ترک تباران تشکیل میدادند همچنین آنان اظهار می دارند؛ زبان ترکی آذربایجانی یکباره به وجود نیامده بلکه در طول قرنها، از اختلاط و آمیزش لهجه های اقوام مختلف، به ویژه اوغوز و قبچاق تشکیل شده و به شکل زبان واحد مردم آذربایجان درآمده است. باید بر این مطلب افزود که در تشکیل این زبان، غیر از لهجه های ترکی مثل اوغوز، قبچاق، ترکی شرقی، تا حدودی زبان مغولی و زبان تاتی یا بومی نیز دخالت داشته است.
اما در مورد تشکیل زبان ترکی آذربایجان به صورت زبان واحد عموم مردم آذربایجان باید گفت؛ بین دانشمندان این حوزه اختلاف نظر وجود دارد. به نظر اغلب مولفین غرب این زبان بعد از آمدن ترکان سلجوقی یعنی از قرن ۱۱ میلادی، زبان اکثریت مردم را تشکیل داده و پس از استیلای مغول و مهاجرتهای تازه ترکان در زمان ایلخانیان در قرن ۱۲ میلادی به شکل زبان عامه مردم این مرز و بوم درآمده است. اما در مقابل؛ که به نظر مولفین شرقی، بین قرنهای ۱۰ــ ۷میلادی این زبان، شکل زبان عمومی واحد را پیدا کرده و از آن پس هم به سیر تکاملی خود ادامه داده است. در این میان آنچه مسلم است، این است که تاریخ زبان ترکی در آذربایجان با تاریخ مهاجرت اقوام ترک به این منطقه ارتباط مستقیم دارد.
موقعیت اجتماعی و اقتصادی
آذربایجان شرقی به جهت استقرار و تمرکز صنایع بزرگ و کارخانه های مادر، جزو مهمترین قطب صنعتی کشور به شمار می آید. وجود کارخانههای بزرگ صنعتی و تولیدی چون: پمپ ایران، لیفتراکسازی، موتوژن، هاکسیران دیزل، لیلاند دیزل ایران، بلبرینگسازی، پیستونسازی، درمن دیزل، دیزل ایدم، ترموپلاس، تخته فشاری و نئوپان، کارخانه گچ، شرکت سیمان صوفیان، کبریتسازی ممتاز، چرمسازی، حولهبافی لاله یابرق لامع، نختاب فروزان، بافندگی لایکو، تریکو سهند، نساجی تبریز، ریسندگی پشمینه، پالاز موکت و همچنین وجود نیروگاه حرارتی تبریز، کارخانه پتروشیمی و پالایشگاه تبریز، باعث تبدیل این استان و به ویژه شهر تبریز، به بزرگترین قطب صنعتی کشور شده است. پالایشگاه تبریز به عنوان مرکز تصفیه نفت انتقالی از اهواز برای مصرف داخلی در استانهای آذربایجان شرقی، آذربایجان غربی، کردستان، همدان و زنجان شناخته می شود .
به علاوه این استان، مرکز هنر و صنایع دستی چون؛ گلیم و جاجیم، پارچههای پشمی و ابریشمی، سوزندوزی، حوله و پتوبافی، تولید پارچه های حریر و شال، سبدبافی، کفشدوزی، چرم و ورنی، نقرهسازی، جواهرآلات، سفال و سرامیک است. از مهم ترین صنایع دستی این منطقه که جزو مهم ترین صادرات کشور نیز به حساب می آید صنعت قالیبافی است.
صرفنظر از صنایع بزرگ و صنایع کارگاهی و دستی که در حیات اقتصادی و اجتماعی استان نقش مهمی بر عهده دارند، نباید وجود معادن شن و ماسه، سنگهای ساختمانی و تزیینی، نمک، خاک نسوز، پوکه، کائولن، ذغالسنگ، دیاتومیت و پولیت در این منطقه را نادیده گرفت.